در این که من آدم متغیریم شکی نیست کما بیش همه دورو بریهام هم می دونن
من میتونم در یک آن به پوچی مطلق برسم که نه برام مهم باشه چی پیش اومده یا خواهد اومد، نه کارم، نه درسم، نه لذتی ببرم از شدیدترین و بهترین علایق زندگیم و قادر باشم که در همون لحظه بمیرم و هیچ گونه حسرتی هم نداشته باشم
و میتونم دو روز بعدش احساس کنم که زندگی نه تنها بد نیست، حتی بعضی لحظههاش میتونن خوب و موندنی هم باشن در ذهنم
طوری که بعدها دراز بکشم، خیره بشم به سقف، یاد آوریشون کنم و گوش لبم یکم هم بیاد بالا و ته دلم یه جورایی دلتنگ اون لحظهها هم بشم
من نه ادعایی دارم که زندگیم پر بوده از این لحظهها و نه خالی
وجود داشتن برای من زمانهایی که کوتاه بودن و ساده ، ولی عمیق و دوست داشتنی و پر از آرامش
و اینو در خودم دوست دارم که واقفم به این لحظه ها. می دونم آره همینه! قرار نیست هیچ اتفاق عجیبی باشه ، بعضیحرفا و جملهها ، بعضی سکوتا بعضی موزیکها ،بعضی حسا خوب میتونن مسخت کنن و بهت حالی کنن که هنوزم هستن چیزایی تو این دنیا که بتونن از پای در بیارن نا امیدیتو حتی واسه مدتی کوتاه
اینا واسه من موندنیه تازم میکنه و یه تلنگره بهم که خوشبختی اگه کامل هم حواسش بهم نباشه، میتونه گهگداری یه نیشگون کوچولو بزنه که بگه من هستم همین دوروبرا ...نه خیلی دور نه خیلی نزدیک
1 comment:
سلام دوست عزیز مطالب بلاگ شما رو خوندم
خوشحال میشم به دیدن بلاگ منم بیاین
منتظر حضور سبز شما در درنگ خداوندگار هستم
Post a Comment