skip to sidebar

Wednesday, July 21, 2010

...

من یک مشکل بزرگ با این صفحه دارم. اینجا نمی‌شه غر زد یعنی‌ می‌شه‌ها ولی‌ سیل ملامته که بهت جاری می‌شه. من اعتراف می کنم رسما حالم از اینجا یا‌ هر جای دیگه‌ای که مجبوری تعریف کنی‌ خودتو بهم میخوره . من اینجا مینویسم تاخونده بشم ولی به قیمت بودن فقط بخشی از خودم. حس چالش و مبارزه در تفسیر درست از خودم در من خفیف شده ،یا اینکه بهتر بگم این قسمت از وجودم بی‌ حوصله شده . درسته من بی حوصله ام از تمام لحظه هایی‌ که باید باز کنم اون پترن وجودی مو از همه اون لحظه‌هایی‌ که باید مردد بمونم در یافتن جواب سوالی که خودم هم ندارمش ،که آیا الان من چه مرگمه