skip to sidebar

Thursday, February 21, 2008

ضدو نقیض

نمی دونم تا حالا پیش اومده از یه چیزی در عین حال که خیلی دوستش دارید متنفر باشین؟
مثلا یه آهنگ که خیلی دوستش دارین ولی بخاطر خاطره ای که ازش دارین
!!!نتونین بهش گوش بدین

Tuesday, February 19, 2008

Valentine!!!!!!

من به این اصل اعتقاد دارم که آدمایی که سر یه موضوع خیلی مبالغه می کنن در مورد اون مطلب نقطه ضعف های بسیاری دارن
به مکالمه این کارمند پشت باجه بانک با همکار بغل دستی اش ومشتری ای که مشغول انجام دادن کاراش هست دقت کنید
توجه کنید این مکالمه بعد از اعتراض من به این کارمند گرامی ،که هرچه زودتر کار مشتری شو تموم کنه و کار منو انجام بده شروع شد.البته ایشون جهت بهتر گرفتن حال من بدون اینکه به قیافه من نگاهم بکنه گفت نخیر نمیشه
مشتری- یه وام خودرو جور کن واسمون مهدی جون
کارمند اول- وام خودرو ! بابا من خودم لنگم
مشتری- ای بابا هر روز تورو با یه مشین میبینیم و تو که وضعت خوبه ماشااله
کارمند اول(باز پوزخند)--نه بابا اون مال خانوم بچه هاست دوست دخترا اصرار دارن یه دوری با ماشیناشون بزنیم
مشتری (با حسرت) – خوش بحالت
اسیر بودیم با کدوم یکی بریم بیرونValentine کارمند اول- نه بابا چه خوش بحالی روز
کارمند دوم-آره بابا حسابی گیج شده بود کدوم کادو رو واسه کی خریده
کادو یه دختررو دادم به یه دختر دیگه، ...Valentine کارمند اول (با افتخار) آره بادته یه سال
نمیدونم چی بود عطر بود
(!!!توجه عطرمردونه به یه خانوم کادو داده شده )
کارمند دوم- آره یادمه
مشتری(همچنان با حسرت)- خدا بده از این گرفتاریها


تصور کنید من تو اون لحظه چه حالی داشتم فقط جهت اجتناب از بالاآوردن رو پیشخون شعبه سریعترباجه رو عوض کردم
راستی این کارمند خوشبخت و خوشحال ما ،کچل وبا قدی حدود 160 و تقریبا با یه 20،30 کیلویی اضافه وزن هستن