skip to sidebar

Friday, January 23, 2009

لحظه ها

به نظرم لحظه هایی در زندگی هست
که اثرات قوی تری دارند هر چند زمان کمتری از زندگیت رو و شامل بشن
لحظه هایی که با واقعیت هایی در وجودت روبرو می شی و می بینی که چقدرخودتو کم می شناسی
لحظه هایی هست که می بینی چقدر میتونی در زندگی از اون چیزایی که دوستشون داری دور باشی و در عین حال هم چقدر در مسیر اشتباه قدم برداری
لحظه هایی که می بینی چفدر داری از خودت و ایده آلات دور می شی مثل رهایی در جریان یک آب جریانی که گاهی اوقات هم لذت بخشه مثل مستی بعد شراب یه جور« بی تعادلی متعادل»
یا لحظه هایی که می بینی
واقعا چقدر تنهایی و این تنهایی رو زمانی حس می کنی که شاید در شلوغ ترین جمع ممکن باشی
اون لحظه اس که می خوای واسه یک آن هم شده به هیچی فکر نکنی و فکر نکنی و فکر نکنی

نمی دونم هر چند همیشه تلاش کردم زندگی را واقعی ببینم ولی همیشه از عکس العملم با واقعیت شوکه شدم
یه وقتایی تو بچه گیام خود بزرگ شدمو تصور می کردم
یه زن فد بلند لاغر مهربون که آرومه
یه نوع آرامش درونی

تمی دونم چقدر به اون زن شبیه ام وقتی خوب فکر میکنم می بینم بعضی موقع ها چقدر از خودم دورم
و الان باز هم این لحظه ها منو در خودش حل کرده
فقط الان اینو می دونم که خیلی خسته ام خیلی ! بیشتر از هر وقت دیگه ای
و شاید می خوام باز هم بهش فکر نکنم

Friday, January 09, 2009

!

بدترین مشکل آدم دستگاه عصبی اوست

چون هر لحظه امکان دارد که تنش درونت را به صورت نشانه ای آشکار بروز کند

جورج اورول