skip to sidebar

Sunday, December 11, 2011

تازیانه


نظریه‌ای به عنوان جبران به معنی مطلق وجود ندارد

اتفاقی‌ به اسم زمان وجود خارجی‌ ندارد برای مرحم دردی

زندگی بیش از اینها بیرحم است تازیانه اشتباهات بی‌ رحمانه تر

روزی که من به اشتباه ارزشی را به زیر پا گذشتم حفره‌ای در وجودم کاشتم

حفره‌ای که با من است همه جا و همه زمان

جزیی از من است، اشتباه من بخشی از من است مثل دستم مثل چشمم...



یا توانم کم است، یا این روزها نا ملایم

به من می‌گوید توانت کم است

روزهای بدی است حال من مثل روزهایم


Friday, October 28, 2011

....

احساس می‌کنم مغزم به زودی از هم می‌‌پاشد

موجوداتی ریز عجیبی‌ در مغزم لانه کرده‌اند

....و باهم حرف میزنند و حرف میزنند و حرف میزنند


Thursday, October 06, 2011

مرگ

حس مرده‌ای را دارم که مدتهاست در راهم که به خاک سپرده شوم

راه طولانیست

صدای گریه‌ها و ضجّه‌ها محو هست

حفره سیاه و ابدی مرا میطلبد

و من نه با پای خود ،اما میروم

و گویی هنوز باور ندارم که مرده ام

Friday, June 17, 2011

...

من در یک شب بهاری، دریک اتوبان شلوغ پر ترافیک وقتی این آهنگ را میشنیدم
عاشق شدم

Tuesday, January 18, 2011

این روزها

باران می‌بارد و من شاد نمیشوم. دیگر مدتهاست رویای شب بارانی در پاریس را نمی‌بینم
***
دلم تنگ میشد و می‌گرفت. دیگر نمیگیرد تعریفش فرق کرده، دلتنگیهایم هم از جنس دیگر است، دلم قهر کرده است با خودم. حس خوبی‌ مدتهاست سراغش را نمیگیرد، دیگرشادی هایش دوام ندارد
***
سوار مترو میشوم از تونل بیرون میاید از روی دریاچه یخ زده می‌گذرد، یخ هایی تکه پاره. رنگ سفید چشمانم را میزند. نگاهم را از پنجره میدزدم، نگاهم می‌‌ایستد در بوسه‌های زوج روبرویم. باز نگاهم را میدزدم، این بار به دستانم، لاک ناخنهایم را میکنم و‌ چشمانم هی‌ پر میشود و هی‌ خالی‌ ...تکه های قرمز لاک به طرز عجیبی‌ غمگین است و‌ تکه تکه، درست مثل یخهای دریاچه
***
مچاله میشوم، در پتو میپیچم به خودم، روزها را مرور می‌کنم و تصویر آرزوهای ترک خورده‌ام هی‌ میگذرند از ذهنم و من باز هی‌ به خودم میپیچم، گلویم درد می گیرد
***
به کلاس سوئدی می روم و در راه کتاب فرانسه‌ام را می‌خوانم،... ایستگاه را رد میکنم
***
حرف میزنم و صبح فردایش تهوع دارم از کلمه‌های کنده شده‌ام ..سکوت می‌کنم و هی‌ چنگ می‌خورد گلویم و باز هی‌ پر میشوند این چشمان لعنتی
***
.....کوهن می خواند