skip to sidebar

Sunday, December 11, 2011

تازیانه


نظریه‌ای به عنوان جبران به معنی مطلق وجود ندارد

اتفاقی‌ به اسم زمان وجود خارجی‌ ندارد برای مرحم دردی

زندگی بیش از اینها بیرحم است تازیانه اشتباهات بی‌ رحمانه تر

روزی که من به اشتباه ارزشی را به زیر پا گذشتم حفره‌ای در وجودم کاشتم

حفره‌ای که با من است همه جا و همه زمان

جزیی از من است، اشتباه من بخشی از من است مثل دستم مثل چشمم...



یا توانم کم است، یا این روزها نا ملایم

به من می‌گوید توانت کم است

روزهای بدی است حال من مثل روزهایم