من به نظر خیلی ها یه سری آرزوهای کوچولوی خیلی دست یافتنی دارم كه شاید نباید اسم آرزو روشون گذاشت ولی حالا اسمش هر چی میخواد باشه آرزو، خواسته ،پشن، دیزایر یا هر چیز دیگه ای واسه من یه طور بر آورده کننده خواسته های تعریف شده در ذهنمه كه در برهه ای از زمان تعریف شده كه ممکنه در مقیاس تعریفی زمان حال خیلی به آرزو نشه تلقی ایش کرد . ولی با وجود همه این ها وقتی اون تعریف های خاک خورده ذهنم جا خالیهاش پر میشن و یه نقطه آخرش گذاشته میشه نه اینکه به اوج برم نه اینکه از خوشحالی بخوام بمیرم نه هیچ کدوم اینا ....فقط یه حس رضایت ذهنی
امشب یکی از همون آرزوهای پیش پا افتادم به تحقق میپیونده و حالا فکر میکنم اون تعریفها اگه یکی یکی کامل شن چی؟....مثه یه جدول كه داره حل میشه و همه خونه هاش داره پر میشه
و این امشب داره منو میترسونه
امشب یکی از همون آرزوهای پیش پا افتادم به تحقق میپیونده و حالا فکر میکنم اون تعریفها اگه یکی یکی کامل شن چی؟....مثه یه جدول كه داره حل میشه و همه خونه هاش داره پر میشه
و این امشب داره منو میترسونه
No comments:
Post a Comment