دست و دلم به کار نمیره اصلا نمیتونم تمرکز کنم ازم برنمیاد
بارون میاد دلم تنگه
دلم نسترن و میخواد ، با عصرای درکه،بعد بارون بگیره و همون ایستگاه اول بچپیم تو و داد بزنه، دستت درد نکنه عمو ۲ تا نیمرو بزن بعد کلی آلو جنگلی بخریم و بی دغدغه و بی خیال ، بخوریم و راه بیفتیم برگردیم خونه
دلم عاطفه رو میخواد بشینیم ، کلی حرف بزنیم ، غر بزنیم از همه چی و همه جا بی رو دروایسی بعد بزنیم به سیم آخر و چرت و پرت بگیم از گذشته ها و بعد بریم فری کثیف
دلم عصرای بعد کلاس فرانسه رو میخواد با بچه ها بریم بیرون ومثل همیشه قصد جای جدید کنیم ولی باز هم بریم کافی شاپ رییس
مدیسا رو میخوام که از سر کار خسته برگردم ببینم خونمونه ، بعد برام یه سره حرف بزنه، با موهام ور بره، عروسم کنه واسه آقا جون و هر چند دقیقه یه بار هم قربون صدقم بره و بگه وااااااای چقدر خوشگل شدی
.
.
.
.....چقدر چیزای محال میخواد این دل من آخه تو این عصر سرد پاییزی
1 comment:
باز خوبه تو دلت یخ چیزایی می خواد. من دیگه دلمم هیچی نمی خواد.
Post a Comment