skip to sidebar

Wednesday, March 25, 2009

خودم و خودم

خوب که فکر می کنم
می بینم نمیتونم اینجا هر چیزی رو بنویسم
شاید به خاطر امتناع از ابراز بعضی از حس های درونیم

به جورایی خیلی خصوصیه ،خیلی!
فقط بین خودم و خودم....

جالبه اون موقع است که به عمق خلوتت پی می بری
تو این خلوت جایی برای نگرانی نیست
دنبال کلمه درست نمی گردی
از اعتراف هیج چیز ابایی نداری
همه چیز مهربونه، حتی سرزنش ها

خلاصه خلوت قشنگیه
الان که خیلی دوستش دارم وهیچ کس و هیچ چیز دیگه ای نمی تونه اونو ازم بگیره

5 comments:

عاطی said...

راستش کامنت گذاشتن برای یه پست خوب خیلی سخته. میدونی فکر کنم این جور حس ها مربوط به بزرگ شدن. لذت بردن از خودت رو تو سن های پایین تر کمتر تجربه می کنی.
عیدت هم مبارک درضمن

Laleh said...

مرسی عاطی عزیزم
دلم کلی واست تنگه!
مرسی برای کامنت

. said...

هییی! اینجا رو! من در زدم هان! باشه خوب! آش نیست که نیست! کی آش خواست حالا!... خیلی سورپزیر بود!

مریم said...

پسند کردم:>

مریم said...

پسند کردم:>